تحقیقات متعدد ثابت کردهاند که وقتی از مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM) استفاده میشود، چالشهای مربوط به مرحله طراحی دستخوش تغییرات میگردد. تحقیق مختصری نیز در مورد اثر این تغییرات و چگونگی تأثیرات آن بر هزینهها صورت گرفته است. اینکه بخواهیم هزینههای افزوده مرتبط با فناوری بیم (BIM) را -در بازاری که به سختی هزینههایش تأمین میشود- توجیه نماییم، کاری دشوار است. مطالعه زیر بهمنظور تعیین میزان بازگشت سرمایه [1](ROI) در پروژههای مبتنی بر فناوری بیم انجام شده است. در این تحقیق، بازگشت سرمایه به صورت کمی و براساس سرمایهگذاری ذینفعان، بدون توجه به تأثیری که ممکن است استفاده از فناوری بیم در پروژه شرکایشان بر روی سودآوری ذینفع موردنظر بگذارد، تعیین میشود.
در این تحقیق، با استفاده از یک پرسشنامه، نظرات و تجارب متخصصین ساختمان، نمایندگیهای کارفرمایان، مشاوران، طراحان و پیمانکاران بررسی گردیده است تا شدت نوسانات هزینهها و زمانی که این نوسانات اتفاق میافتند مشخص شود. با اعضای ارشدی که نماینده هریک از گروههای ذینفع هستند، مصاحبهای انجام شد تا عوامل فوق با دقت بیشتری بررسی گردند. سپس تجارب آنان درباره استفاده از فناوری بیم در بسترهایی که شرکای پروژه نیز از این فناوری استفاده میکردند و همچنین زمانی که از آن استفاده نمیکردند، مقایسه گردید. این امر آشکار کرد که چگونه استفاده و سرمایهگذاری برروی فناوری بیم، بر گروههای دیگر و هزینههای جمعی تأثیر میگذارد. در چندین مطالعه موردی نیز برخی از این نوسانات هزینهها و اینکه اکنون چگونه بودجه هزینههای فناوری بیم تأمین میشود مورد تأکید قرار گرفتهاند. نتایج نشان میدهند ردهبندی کنونی هزینهها که برای خروجیهای دوبعدی رایج تعیین شدهاند، مانع موفقیت عملی فناوری بیم است. شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد ذینفعانی که خود از فناوری بیم استفاده نمیکنند ممکن است بهواسطه استفاده دیگران از این فناوری، از نظر سرمایه بهرهمند شوند. دیگر آنکه، استفاده از فناوری بیم یکپارچه و جمعی، از نظر مزایا و سودبخشی به شکل قابل توجهی با استفاده از آن به صورت جزیرهای تفاوت دارد.
۱.مقدمه و مبانی تحقیق
در تلاشی برای کاهش ۱۵ تا۲۰ درصدی هزینههای ساختوساز، دولت بریتانیا در سال ۲۰۱۱، قانون الزامی استفاده همه جانبه از مدلسازی اطلاعات ساختمان یکپارچه در تمامی پروژههای ساختمانی عمومی را (تا سال ۲۰۱۶) صادر نمود. از آن هنگام تاکنون اشتیاق زیادی به استفاده از فناوری بیم هم در پروژههای دولتی و همچنین پروژههای خصوصی بهوجود آمده است. این امر موجب ایجاد چالشهایی شده است که بسیاری از مطالعات سعی در حلوفصل آنها بهواسطه شرح مزایا و بازگشت سرمایه را داشته اند. در حال حاضر،کارفرمایان با یک دوراهی روبرو هستند. آیا براساس این مزایای ضمنی، باید از فناوری بیم استفاده نمایند یا خیر. از موانع اساسی برسرراه جذب مدلسازی اطلاعات ساختمان در بریتانیا تا سال ۲۰۱۵، همچنان میتوان به هزینهها و مطالبات کارفرمایان اشاره نمود.
مدلسازی اطلاعات ساختمان را میتوان بهعنوان روشی برای پیشرفت فرآیند ساخت تعریف نمود. این روش تحلیل و پیشبینی نتایج حاصله را در طول چرخه حیات ساختمان با شیوه بهکارگیری دادهها ارتقا میبخشد. این بهبود فرآیند با استفاده از مدلهای سهبعدی غنی اطلاعاتی به همراه مدارک دوبعدی به طراحی، همکاری، هماهنگی و فعالیتهای ساختوساز یاری میرساند. چنین تغییری نیازمند سرمایهگذاری هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ زمانی است. با سرمایهگذاری بر روی هزینه اولیه فناوری بیم، هزینه و زمان تحت تأثیر قرار میگیرند. در حال حاضر مطالعات زیادی وجود دارند که میزان بازگشت سرمایه را تعیین میکنند. اگرچه این مطالعات میزان بازگشت سرمایه را برمبنای سرمایهگذاری اختصاصی ذینفعان یا سازمانها تعیین میکنند. البته این امر بدون توجه به سرمایهگذاری دیگر ذینفعان برروی فناوری بیم و یا بدون در نظر گرفتن چگونگی تأثیرات آن بر دیگر ذینفعان است. اگر ذینفع پروژه گزارش افزایش هزینهها یا سوددهی در پروژه فناوری بیم را بدهد، آیا حتی اگر دیگر ذینفعان خود از فناوری بیم استفاده نکنند این افزایش در سوددهی را احساس میکنند؟ آیا ذینفعان دیگر میتوانند از سرمایهگذاری دیگران منتفع گردند؟
این تحقیق به بررسی تغییرات در هزینهها و توزیع آن در طول چرخه حیات ساختمان بر اساس مراحل ۲ تا ۵ برنامه کاری [۲]RIBA ( مفهوم، توسعه، طراحی فنی و ساخت) میپردازد که میتواند بازگشت سرمایه برای ذینفعان مختلف را تعیین کند. همچنین رابطه بین موفقیت فناوری بیم و سرمایهگذاری آن از نقطه نظر هر ذینفعی بررسی شده است. اینکه آیا در طول طراحی وقتی از فناوری بیم استفاده میشود تلاش بیشتری مورد نیاز است؟ یا اینکه چگونه این تغییر بر توزیع هزینهها اثر میگذارد و همچنین تأثیر آن بر سوددهی سایر ذینفعان نیز به دست میآید.
۲. بررسی ادبیات تحقیق
در حال حاضر، آثار و مقالات اندکی به تحلیل توزیع هزینهها در ساختوساز در مورد ذینفعان، مراحل کاری و تأثیر فناوری بیم برروی هزینهها پرداخته باشند. بر اساس اظهارات اسمیت (Smit) و جاگر (Jagger) با افزایش پیچیدگیهای ساختمانها، مواردی که هزینه پروژهها غیرقابل کنترل میشوند نیز در حال افزایش است. همچنین پاتز (Potts) و آنکرا (Ankrah) برنامهریزی ضعیف در مراحل اولیه به همراه موارد دیگر را منجر به سرریزشدن هزینهها و افزایش زمان میدانند. در واقع این امری غیرعادی نیست که تخمین هزینههای اولیه پروژه بسیار متفاوتتر از هزینه نهایی آن باشد. لاو (Love) و همکاران در تحقیقی در خصوص ۲۷۶ پروژه ساختوساز و مهندسی در استرالیا، یک میانگین ۱۲٫۲۲ درصدی سرریز هزینهها را برآورد نمودند. ریسک با موارد ناشناخته مرتبط است، بنابراین برای مدیریت هزینهها، تعیین و مدیریت ریسک امری مهم است. وقتی مشاورین از فناوری بیم استفاده میکنند شفافیت بیشتری در پیشنهادات وجود دارد. این بدان معنی است که پیمانکاران میتوانند برخی از موارد ریسکزا را درباره امور ناشناخته کاهش دهند.
اسمیت (Smith) و تاردیف (Tardif) بیان میکنند که معمولاً شرکتهای طراحی، هزینههای افزوده شده فناوری بیم را از طریق برگههای دستمزد به کارفرمایان ارائه میدهند. این در حالی است که شرکتهای ساختوساز انتظار دارند تا با بهرهگیری از فناوری بیم هزینههای مربوط به پروژههایشان را کاهش داده و به علاوه مزایای بیشتری را بهوجود آورند. اما راه استفاده از این فناوری برای افزایش سودآوری، در افزایش اعتبار آن بهواسطه کاهش زمان چرخه حیات بجای افزایش دستمزد است. از طرف دیگر، موسسه معماران رویال کشور کانادا اذعان میدارد از آنجایی که فناوری بیم نیازمند تلاش بیشتر در مراحل اولیه طراحی است، دستمزد معماری برای طراحی شماتیک/کلی باید به میزان ۲۵ درصد از کل دستمزد باشد. این امر در مقایسه با طراحی دو بعدی سنتی CAD است که حداقل دستمزد و به میزان ۱۲ درصد از کل دستمزد است. ساکسون (Saxon) معتقد است که به دلیل آنکه فناوری بیم تعریف دوبارهای از چگونگی کار معماران ارائه میدهد، پس به نوبه خود میزان دستمزد آنان را نیز دوباره تعیین میکند. با افزایش تلاشها در برپایی یک مسؤولیت و نقش جدید مدیر اطلاعات، کارهای بیشتری برای انجام در مرحله دوم RIBA وجود خواهد داشت. اگرچه در مراحل چهارم و پنجم RIBA کار زیادی برای انجام وجود ندارد. این تغییرات به منزله هزینه نیروی انسانی برای معماران تلقی میشود که شاید آن هزینهها را به کارفرمایان و یا پیمانکاران منتقل نمایند تا سپس آنان این هزینهها را با دستمزدهای پرداختی کمتر به معماران در طول ساختوساز جبران نمایند.
گزارش مکگروهیل (McGraw Hill) به درستی نشان داد که پیمانکاران معمولاً سهم بیشتری از مزایای سرمایه فناوری بیم را در مقایسه با متخصصین طراحی دریافت می کنند. ۵۰ درصد از پیمانکاران بریتانیا نسبت به بازگشت سرمایه خود گزارش مثبت داده اند. از پاسخدهندگان این تحقیق در مورد برداشت آنان از بازگشت سرمایه که با سطح بکارگیری فناوری بیم آنان در ارتباط بود سؤال شد. نتیجه نشان داد که هرچه سطح بکارگیری این فناوری بیشتر باشد، میزان بازگشت سرمایه نیز بیشتر خواهد بود. در بریتانیا، ۲۶ درصد از پیمانکاران این تحقیق بیش از ۲۵ درصد بازگشت سرمایه را گزارش دادند، اگرچه چگونگی تعیین آن روشن نیست. این تحقیق تنها پیمانکاران را هدف خود قرار داده است و هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه آیا بخشی از سرمایهگذاری آنان برروی فناوری بیم باید صرف دستمزد بیشتر به مشاورین طراحی و پیمانکاران فرعی میگردید در دسترس نبود. همچنین چگونگی توزیع بازگشت سرمایه میان ذینفعان پروژه که مرکز توجه این تحقیق است مورد بررسی قرار نگرفت.
در گزارش NBS BIM سال ۲۰۱۵، ۵۶ درصد از پاسخدهندگان اظهار داشتند که چهارمین مانع بزرگ برسرراه پیادهسازی فناوری بیم فاکتور هزینه است. این گزارش همچنین نشان داد ۴۴ درصد از افرادی که از فناوری بیم استفاده نکرده اند با این امر که این فناوری باعث بهرهوری هزینه میگردد موافق بوده و ۳۱ درصد نیز معتقد بودند استفاده از فناوری بیم باعث افزایش سوددهی میگردد. روشن است که تمایل برای سرمایهگذاری برروی فناوری بیم وجود دارد اما روشن نیست تا چه میزان برای این سرمایه گذاری تمایل دارند. براید (Bryde) و همکاران در مطالعهای برروی ۳۵ پروژه ساختمانی، مجموعهای از معیارهای موفقیت پروژه را بر اساس شناخت حوزههایی مطابق موسسه مدیریت پروژه (PMBOK) [۳]، فراهم آوردند. مزیت کاهش و یا کنترل هزینه دارای بالاترین رتبهبندی بود. با اینکه در مقاله براید و همکاران زمانهای طراحی و ساخت را در مورد اغلب مطالعات موردی بصورت مستند نشان دادند اما روشن نبود که در چه زمانی این مزایا ملاحظه شده و یا کدام گروه ( طراح، پیمانکار یا مالک) از صرفهجویی هزینهها بهرهمند گشته بودند. نتیجه مهم این مطالعه یعنی پشتیبانی از بازگشت سرمایه مثبت فناوری بیم، به این معنا بود که مزایای سرمایه به دست آمده به مراتب بر هزینههای پیادهسازی ابزارها و فرآیندهای بیم برتری داشت. دیگر آنکه بسیاری از مزایای فناوری بیم در نتیجه سرمایهگذاری اولیه است که باعث صرفهجوییهای بعدی میگردد و بر توزیع دوباره هزینهها دلالت دارد.
بسریک- گاربر (Becerik-Gerber) و ریس (Rice) در تحقیق خود در مورد تأثیرات ملاحظه شده فناوری بیم بر هزینه/ دستمزدهای صنعت ساختوساز در ایالات متحده آمریکا خاطر نشان ساختند که ۸۵ درصد از پاسخدهندگان مخارج فناوری بیم را از نقطه نظر نرمافزاری، سخت افزاری و آموزش برعهده گرفته اند. تنها ۱۰ درصد قادرند که این مخارج را از طریق برگه دستمزد به کارفرما ارائه کنند تا کارفرما این سرمایهگذاری را به عنوان امری که دوباره قابل استفاده و حفظ شدنی است بداند. بیش از نیمی از پاسخدهندگان، صرفهجویی هم در هزینه و هم در زمان در پروژه را مدنظر داشتند اما ذکر ننمودند که در کجا و توسط چه کسی این صرفهجوییها انجام شد. در حالی که در پروژههای فناوری بیم مدت زمان انجام پروژه کاهش یافته بود اما مراحل طراحی مفهومی و شماتیک زمان بیشتری گرفته بود. علاوه بر آن ادی (Eadie) همکاران در تحلیل خود از پیادهسازی فناوری بیم در سرتاسر چرخه حیات ساختمان در بریتانیا نتیجهگیری نمودند که کارفرمایان و مدیران اداره و نگهداری ساختمان از نظر سرمایه بیشترین بهره را از این فناوری میبرند. آنان همچنین خاطرنشان ساختند که اندازه شرکت بر اجرا تأثیر دارد. علت این امر سهم هزینههای سربار در شرکتهای بزرگ تر است. اما هیچ گونه اشارهای به رابطه آن با مراحل چرخه حیات یا ذینفعان نشده است.
۳. تعریف پروژه و روشهای تحقیق
در این تحقیق به تأثیر فناوری بیم برروی توزیع هزینهها در سرتاسر مراحل طراحی و ساخت در مقایسه با توزیع هزینهها در جریان کاری ساخت سنتی از نظر مالکیت، مقدار و ردهبندی هزینهها پرداخته شده است. تأثیرات این توزیع هزینههای تغییر یافته در مدت مراحل چرخه حیات نیز بررسی گردید. دادههای کمی و کیفی از آثار تحریرشده موجود، پرسشنامه آنلاین، مصاحبات و مطالعات موردی مربوط به مراحل دوم تا پنجم برنامه کاری RIBA جمعآوری گردید. یافتهها به صورت ماتریس مثلثی درآمدند و صحت و سقم آنها برای تضمین اعتبار تعیین گردید. دادهها بهمنظور یافتن یک حلقه اتصال از اینکه هزینهها کجا قراردادند، چه کسی موجب آن هزینهها است و چه موقع اتفاق میافتند تجسمسازی شدند. این تحقیق تمامی پروژههای ساختمانی و زیربنایی در بریتانیا را مدنظر قرار داده است. گرچه حوزه تحقیق تنها به مطالعات موردی پروژههای ساختمانی محدود شده بود. این مطالعات به ۱- مراحل چرخه حیات، ۲- طراحی کانسپت، ۳- طراحی توسعه یافته، ۴- طراحی فنی، و ۵- مرحله ساخت طبقهبندی شده است. مشارکتکنندگان در جمعآوری دادهها طبق طبقهبندی مقابل دستهبندی شدهاند: مشاورین طراحی ( معماران و مهندسین)/ پیمانکاران/ پیمانکاران فرعی/ کارفرمایان، مالکین و اپراتورها.
روند طرح این سؤال که آیا ممکن است فناوری بیم در کشور بریتانیا بر توزیع هزینهها در طول طراحی و ساخت تأثیرگذار باشد یا خیر. ابتدا از این مطلب استنباط گردید که هزینه فناوری بیم برای افراد در طراحی بیشتر و در ساختوساز کمتر است. از آنجایی که دادههای جمعآوری شده ممکن است طبعاً وابسته به ذهن فرد باشد، بنابراین استفاده از دادههای کیفی برای تعیین دلایل برپایه فرضیات، مشاهدات و تجاربی که نیاز به آزموده شدن دارند امری مهم تلقی میگردد. علاوه بر این بنابر تحقیق موجود که مبتنی بر هزینهها است، دادههای کمی نیز در پرسشنامهها جمعآوری گردید که تعیین کمیت دادههای کیفی است. این دادهها در مقایسه با مطالب چاپ شده به منظور دلالت بر تشابهات، موارد جدید و یا مغایرتها بررسی گردید.
پرسشنامه آنلاین، هم شامل پرسشهای قابل بحث که نیاز به شرح داشتند بود و هم شامل پرسشهایی بود که با بله و خیر پاسخ داده میشدند. این پرسشها شامل: الف) مخارج فناوری بیم برای سازمانها، ب) تأثیری که بیم بر هزینه و مدت زمان مراحل پروژه دارد، ج) چه کسی هزینههای بیم را میپردازد و از آن منتفع میگردد، د) درصد بازگشت سرمایه بیم در هر مرحله کاری میگردید. این پرسشنامه ۱۰۸ پاسخ را جمعآوری نمود. در مصاحبههای انجام گرفته عوامل هزینهها در سرتاسر مراحل دوم تا پنجم RIBA تعیین و کمیت آنها مشخص گردید. این امر به همراه مقایسه چهار سناریوی پروژه و تأثیراتشان بر هزینه، زمان و حق الزحمهها صورت پذیرفت: ۱) تمامی ذینفعان از فناوری بیم استفاده کنند، ۲) هیچ یک از ذینفعان از بیم استفاده نکند، ۳) ذینفعان بیم به ذینفعانی که از بیم استفاده نمیکنند کمک کنند، ۴) ذینفعانی که از بیم استفاده نمیکنند به ذینفعان بیم کمک کنند. هفت مصاحبه که تمامی تخصصها در صنعت ساختمان را ارائه مینمود انجام پذیرفت. داوطلبین براساس تجاربشان انتخاب شدند و در معرض جنبههای تجاری و عملیاتی بیم قرار گرفتند. آنان در سطح سرپرست و یا دستیار سرپرست با مسئولیتهایی در مدیریت استراتژیکی بیم و هزینههای پروژه بودند. برای هر سناریوی مطرح شده در بالا پرسشنامه به گونه ای بود تا در مورد تأثیر فناوری بیم بر هزینهها، سودآوری، منابع و زمان مراحل کاری که قبلاً ذکر شد نظرخواهی کند. قرار بود تأثیر فناوری بیم بر این طبقهبندیها به عنوان کمتر یا بیشتر از پروژههای سنتی و با مقیاس روانسنجی۱ تا ۵ لیکرت[۴] تعریف گردد. سپس درخواست شد هر تغییری با استفاده از لیست عوامل سرریز هزینهها که از بررسی آثار تحریر شده به دست آمده بود تعریف شود. اگر یک ذینفع گزارش افزایش در یک مرحله را میداد و ذینفع دیگر متوجه کاهش در مرحله دیگر می شد از عوامل تغییر برای یافتن رابطهها به منظور پشتیبانی یا تکذیب این تئوری که فناوری بیم برروی توزیع هزینهها تأثیر دارد استفاده میگردید. چنین عواملی میتواند شامل منابع، حوزه و زمان مدیریت باشد.
از دادههای جمعآوری شده از پرسشنامه و مصاحبهها به عنوان مطالعات موردی استفاده گردید. این امر برای انتخاب انواع پروژه های مناسب برای بررسی انجام شد. معمولترین انواع پروژهها که در آنها از فناوری بیم استفاده شده بود، پروژههای تجاری و آموزشی به ترتیب با ۸۹ و ۸۰ پاسخ بود که اغلب از روشهای قراردادی طراحی-ساخت دوعاملی[۵] (در این روش پس از پایان ساخت پروژه، کارفرما مسؤولیت عملیات و نگهداری از امکانات را بر عهده میگیرد) استفاده نموده بودند. روش قراردادی که بعد از طراحی-ساخت بیشترین استفاده از آن شده بود قراردادهای سرمایهگذاری مشارکتی[۶] (PFI) بود. گفتنی است در این قراردادها شریک خصوصی هم در زمینه تأمین مالی پروژه نقش زیادی دارد و هم از بهرهبرداری و تعمیر و نگهداری و بازاریابی پروژه را بر عهده میگیرد. از این قراردادها اصولاً در مراکز درمانی و مراقبتهای بهداشتی از آن استفاده شده بود و ۷۳ مورد از سازمانهای پاسخ دهنده در حال استفاده از آن روش بودند. بنابراین دو پروژه تجاری/مسکونی با روش طراحی-ساخت، یک پروژه مرکز درمانی و مراقبتهای بهداشتی با روش سرمایهگذاری مشارکتی و یک پروژه آموزشی مورد بررسی قرار گرفت.
۴. بحث و تبادل نظر در مورد نتایج
نتایج بدست آمده از پرسشنامه افزایش هزینههای وارد بر طراحان و پیمانکاران را در طی مراحل طراحی نشان میدهد که با ارائه دوبعدی سنتی مقایسه شده است. سوددهی برای هر دو دسته (و همینطور برای کارفرمایان) در طول مرحله ساختوساز بالاتر است که باعث افزایش کلی بازگشت سرمایه در پروژهها در پیادهسازی جامع فناوری بیم میشود.
برای معماران مدت زمان پروژهها در طول مراحل طراحی، به علت اقلام افزوده شده قابل تحویل بیم، افزایش مییابد. اگرچه پیمانکاران کاهش قابل توجه مدت زمان پروژه در طول مرحله ساخت را نشان میدهند که ممکن است بیانگر افزایش کلی سوددهی باشد، اما این امر در مورد طراحان مغایرت دارد. میزان بالاتر ابقاء کارکنان در پروژههای بیم همچنین بیانگر سازمانهای جدید پذیرنده این فناوری (بین ۵-۱ سال) است. این میزان در مقابل سازمانهایی که بیشتر در زمینه بیم تجربه دارند و به اصطلاح “به بلوغ بیم رسیده”[۷] معتبر است. میزان ابقاء کارکنان (بیش از ۵ سال) میتواند به علت سازماندهی تیمهای جدید، وظایف و مسئولیتهای جدید در بین تخصصهای مختلف برای مدیریت پروژههای بیم باشد.
محاسبه ضریب همبستگی پیرسون (R) بین تعداد کارکنان و هزینههای سربار در پروژه، ارتباط و همکاری ۵۶ درصدی را نشان میدهد. تحلیل بعدی با استفاده از ضریب تشخیص (R2) [۸] نشان داد که ۲۷ درصد واریانس بین پاسخها به هزینههای سربار پروژه را میتوان به وسیله اختلاف در تعداد کارکنان پروژه شرح داد. بزرگترین ارتباط بین محرک های پذیرش بیم و تأثیر بر سوددهی، کاهش هزینهها است که میزان ۳۹ درصد تشابه ضریب همبستگی (R) و ۱۵ درصد واریانس ضریب تشخیص (R2) را دارا است. محرک ارتقای بهرهوری و صرفهجویی در زمان ارتباط کمتری با سوددهی با میزان ۲۹ درصد دارد. قابل توجه است که همکاری و هماهنگی هم قابلیت صرفهجویی و هم قابلیت افزایش زمان را دارد. معماران بر این باورند که آموزش و مهارتها جزو سه عاملی است که بر مدت زمان تأثیر گذار است. وابستگی ضریب همبستگی Rبین هزینه و مدت زمان کلی پروژه رابطه ۶۴ درصدی را نشان داد. تحلیل بعدی با استفاده از ضریب تشخیص R2 نشان داد که ۳۱ درصد از واریانس بین پاسخهای داده شده به مدت زمان پروژه را میتوان به وسیله واریانس در هزینههای پروژه شرح داد.
وقتی سئوال شد که چه کسی باید هزینه فناوری بیم (BIM) را بپردازد، اکثریت اذعان نمودند که کارفرما در ابتدای پروژه و سپس پیمانکار در طول ساختوساز باید هزینه آن را بپردازد. وقتی سئوال شد که چگونه اعتبار سرمایه بیم (BIM) برای هزینهها در رابطه با پیادهسازی و تعمیر و نگهداری تأمین میشود، اختلاف کوچکی بین ۲ مورد وجود داشت که در بعضی موارد کارفرما در پیادهسازی شرکت میکند و سپس مخارج نگهداری بر عهده پیمانکار است. این نتایج با تحقیقی که توسط بسریک- گاربر و ریس انجام شده است، تفاوت دارد. در این تحقیق ۵۸ درصد از پاسخدهندگان میگویند که سازمانهایشان این هزینهها را متقبل شدهاند. تنها یک نتیجه ثابت است و آن اینکه ۱۰ درصد از پاسخدهندگان هزینهها را از طریق برگههای دستمزد به کارفرما منتقل میکنند. علاوه بر آن، ۶۲٫۵ درصد شرکتهای معماری معتقدند بیشترین سرمایهگذاری را بروی بیم (BIM) انجام میدهند و ۳۳ درصد معتقدند پیمانکاران بیشترین سرمایهگذاری برروی بیم (BIM) را انجام میدهند. تنها ۱۵ درصد از پیمانکاران بر این باورند که مهندسین معمار بیشترین سرمایهگذاری و ۷۲ درصد معتقدند که آنها خود بیشترین سرمایهگذاری را انجام میدهند.
وقتی از درصد بازگشت سرمایه بیم (BIM) برای هر مرحله کاری سوال شد، ۶۰ درصد از پاسخدهندگان ادعا نمودند که سازمانهای آنان به طور رسمی این اندازهگیری را انجام نمیدهد. از میان آنهایی که این اندازهگیری را انجام میدهند، متداولترین روش تعیین کمیت کاهش تداخلات در کارگاه در طول مرحله ساختوساز بود. این امر نشان میدهد که بازگشت سرمایه حاصل از بیم (BIM) بطور دقیق بررسی نمیشود و سازمانها ممکن است از اتخاذ مجموعه پارامترهای دیگری برای تعریف موفقیت بیم (BIM) استفاده کنند. ۴۳ درصد ارتباط ضریب همبستگی R بین هزینههای سربار و سودآوری محاسبه شد که ممکن است اشاره به هزینههای اضافی در آموزش، نرمافزار و سختافزار بر سوددهی تأثیر داشته باشد. با درنظر گرفتن اینکه به طور کلی سوددهی گزارش شده است، تشخیص رابطه بین ذینفعان امری مهم است. برای مثال چگونه استفاده یک ذینفع از فناوری بیم (BIM) بر ذینفع دیگر تأثیر میگذارد. از پاسخ دهندگان سئوال شد که راجع سوددهی خود هنگامی که ذینفعان دیگر نیز از بیم (BIM) استفاده میکنند توضیح دهند. همینطور سئوال شد که چگونه استفاده آنان از بیم (BIM) بر سودآوری دیگران تأثیر می گذارد. نتایج نشان داد که سودآوری فناوری بیم (BIM) ارتباط بسیار کمی با استفاده شخصی و انفرادی بیم (BIM) دارد اما ارتباط زیادی با این امر دارد که آیا دیگران از بیم (BIM) استفاده میکنند یا خیر. علت آن است که وقتی از فناوری بیم (BIM) به صورت پراکنده استفاده میشود همکاری خیلی سختتر میشود. بخصوص در مورد خدمات ساختمانی که یک تخصص نیاز به سطح بالایی از همکاریها دارد. به نظر میرسد بیشترین میزان سود نصیب پیمانکاران اصلی می شود. وقتی همه از فناوری بیم (BIM) استفاده میکنند تا آنجا که فعالیتهایشان براساس هماهنگیهای موفقیتآمیز صورت میپذیرد. بطور کلی، دریافتکنندگان اطلاعات که با استفاده از بیم (BIM) ارائه شده است در وضعیت بهتری نسبت به افرادی قراردارند که با استفاده از بیم (BIM) برای دیگران اطلاعات را ارائه می کنند. فناوری بیم (BIM) بر توزیع هزینهها به طریقی تأثیر میگذارد که افرادی که اطلاعات بیم (BIM) را دریافت میدارند از کسانی که آن اطلاعات را به واسطه بیم (BIM) تهیه می کنند، بهره میبرند. از این روی سازمانها زمانی که اطلاعات مبتنی بر بیم (BIM) را دریافت میکنند، بازگشت سرمایه بیشتری خواهند داشت.
وقتی نوبت به مزایا میرسد، ۱۲٫۵ درصد از شرکتهای معماری معتقدند که معماران بیشترین بهره را می برند. ۵۰ درصد معتقدند که پیمانکاران بیشترین بهره را میبرند و ۳۳ درصد باور دارند که کارفرمایان بیشترین بهره را خواهند برد. ۵۰ درصد از پیمانکاران معتقدند بیشترین بهره را خود میبرند درحالیکه ۳۴ درصد معتقدند کارفرمایان بیشترین بهره را میبرند و تنها ۶ درصد اعتقاد دارند که معماران بهره میبرند. یک تغییر در مقدار افرادی که سرمایهگذاری میکنند نسبت به آنانی که منتفع میگردند وجود دارد. برای مثال کارفرما از حداقل سرمایهگذاری بیشترین فایده را میبرد. این امر نتیجهگیری بالا را پشتیبانی میکند که آنهایی که پایان فناوری بیم (BIM) را دریافت میکنند بیشترین فایده را خواهند برد. هماهنگی و همکاری از مهمترین مزایایی است که برای سازمانها گزارش شده است.
برخی از این نتایج، فرضیات در مورد تأثیرات برنامهریزیهای پیش از پروژه[۹] برای انرژی بکاررفته در یک پروژه را روشن میسازد که بیشترین تأثیر بر هزینهها را داشته است. نتایج نشان میدهد که برنامهریزیهای پیش از پروژه، سختیهایی را به وجود میآورد و هزینهها را در طول مراحل اولیه چرخه حیات ساختمان افزایش میدهد. اگر تنها برخی از تخصصها از فناوری بیم (BIM) استفاده کنند، پروژه با مشکل عدم هماهنگی و عدم همکاری مواجه شده و این موضوع بر روی سوددهی تأثیر میگذارد.
نمونههای زیر از مصاحبههای انجام شده به دست آمده است:
* تمام مصاحبهشوندگانی که در طول مرحله طراحی کانسپت پروژهها شرکت داشتند مزایای محدودی را گزارش کردند. در این مرحله اغلب اقلام قابل تحویل هنوز به صورت دوبعدی و سطح جزئیات اطلاعات بسیار ناکافی بوده و امکان بهرهبرداری از آنها در فناوری بیم (BIM) ناممکن بود. وقتی در این مرحله درخواست استفاده از بیم (BIM) شد، هزینه ها بالا رفت.
* وقتی سازمانها از فناوری بیم (BIM) برای منفعت خود استفاده میکنند، بطور کلی هزینههای بیم (BIM) آنها کمتر از زمانی است که از آن به صورت همگانی و مشارکتی استفاده میکنند. این امر با تحقیق لاو و ایرانی (Irani) تطابق دارد. آنها اظهار داشت که روابط سنتی یک شرکت میتواند مانعی بر سرراه ارتباط و هماهنگی موثر باشد و این بر هزینهها تأثیر میگذارد.
وقتی سازمانها مجبور به تهیه اقلام قابل تحویل پروژه بیم (BIM) برای دیگران هستند، زمان بیشتری صرف میکنند. زیرا حوزه کاری افزایش مییابد و در نتیجه هزینهها افزایش مییابند.
* وقتی درخواست استفاده از فناوری بیم (BIM) میشود، در ابتدا برقراری همکاری زمان زیادی میگیرد که این امر می تواند سوددهی را بخصوص در مرحله طراحی فنی کاهش دهد.
* وقتی سازمانها اطلاعاتی را دریافت میکنند که دیگران با استفاده از فناوری بیم (BIM) برایشان تهیه نموده اند، بهره زیادی میبرند. زیرا این اطلاعات بسیار دقیق بوده و میتواند در زمان تحویل خروجیهای خود باعث کاهش دوبارهکاریها و تکرارها گردد.
* آنها که در پایان زنجیره ارائه اطلاعات قرار دارند، بیشترین بهره را میبرند. این در حالی است که آنهایی که در ابتدای این زنجیره قرار دارند کمترین بهره را میبرند. این روند توسط پرسشنامه تأیید شد که هنگامی که در طول مراحل طراحی یک جهش ناگهانی در هزینهها، زمان و منابع احساس شد. در نتیجه آن پیشرفتهای سودآوری که در ساختوساز به وجود آمد نشانگر آن بود که سرمایهگذاری که در طراحی انجام شده در مرحله ساختوساز جواب داده و نتیجهاش آشکار شده است.
وقتی همه گروه ها از BIM استفاده میکنند، هزینهها بطور میانگین کمتر است. همچنین سودآوری نیز در بالاترین سطح خود در ساختوساز قرار دارد. بنابراین احتمالاً آنهایی که در ساخت مشارکت ندارند بازگشت سرمایه خود را بواسطه فناوری بیم (BIM) از دست می دهند. بطور متوسط، سوددهی و زمان با هم در ارتباط اند و زمان کمتر مساوی است با برخورداری از مزایای بیشتر. پس از تلفیق نتایج حاصل از اظهارات مصاحبهشوندگان، پاسخ ضریب همبستگی R، بین سوددهی و زمان محاسبه گردید که ارتباط ۸۵ درصدی را نشان داد. این امر نشان داد که هرچه مدت زمان بیشتر باشد، یک سازمان بهره کمتری میبرد. ضریب همبستگی بین حقالزحمهها و هزینهها ۶۱ درصد است که بیانگر این امر است که افزایش هزینهها برای یک ذینفع میتواند باعث افزایش حقالزحمه وی برای جبران نمودن هزینهها باشد.
مطالعات موردی انتخابی ارائه دهنده معمولترین نوع پروژهها و روشهای تهیه هستند که پاسخدهندگان در پرسشنامه ذکر نمودهاند. ملاحظات زیر با توجه به دادههای موجود انجام شده است. در تمامی پروژهها بجز یکی، از معماران، مهندسان ساختمان و مهندسین خدماتی خواسته شد تا طرحهایشان را با استفاده از فناوری بیم (BIM) هماهنگ نمایند. به علاوه، درخواست شد تا برای اقلام مشخص قابل تحویل بیم (BIM) از روشهای ساختوساز پشتیبانی کند. پروژه های ۱ و ۲ تفاوت بین پذیرش بیم (BIM) برای منفعت خود در مقایسه با استفاده آن به صورت الزامی را نشان میدهد. در پروژه ۱، از طراحان خواسته شد تا از فناوری بیم (BIM) استفاده نمایند که این بخشی از فرآیندهای متعارف آنان نبود. بنابراین هزینه پیادهسازی باید از طریق حقالزحمههایشان دریافت میگردید. در پروژه ۲، معماران کار آزمایشی خود را مستقل از اقلام قابل تحویل قراردادی انجام دادند که درخور نیازهایشان بود. آنها این امر را در محیطی که به دقت انتخاب شده بود و مناسب این کار بود انجام داده و اینگونه منفعت سرمایه کسب کردند بدون اینکه آن را به هزینههای حق الزحمه برای پیاده سازی اضافه نمایند.
پروژه های ۳ و ۴ قبول ریسک یک پیمانکار برای سرمایهگذاری برروی فناوری بیم (BIM) در مراحل اولیه را نشان میدهد. این ریسک همچنین در نتایج بدست آمده از مصاحبه با کارفرمایان / مالکین/ متصدیان مشخص شده است. اینکه کدامیک شاهد این امر بودهاند که ریسک سرمایهگذاری برروی فناوری بیم (BIM) به منظور کاهش ریسکهای بعدی در مرحله ساختوساز غلبه یافته است. در پروژه هایی که احتمال وجود ریسک دارد ممکن است شانسی وجود داشته باشد. بدان معنی که شاید نتوان آن را کاهش داد ولی بتوان آن را از ساخت تا طراحی دوباره توزیع کرد.
۵. نتیجهگیری
این تحقیق با ارائه شواهد نشان داد که فناوری بیم (BIM) تأثیری اساسی بر توزیع هزینهها دارد. در حال حاضر این تأثیر به صورت بسیار جامع و فراگیر تحقق یافته و درک شده است. این که فناوری بیم (BIM) به عنوان روش بهینهسازی فرآیند بر توزیع هزینهها تأثیرگذار است تحقق یافته است. این امر به واسطه تعیین هزینههای وارده در پروژه و مقدار آنها بنابر تأثیری که فناوری بیم (BIM) دارد محقق شده است. تجارب ذینفعان نشان میدهد که آنان بازگشت سرمایههای خود را به صورت ترکیبی دریافت میدارند که با میزان سرمایهگذاری آنان برروی فرآیند طراحی و ساخت در ارتباط است.
تأثیر فناوری بیم (BIM) بر هزینهها در طول مراحل طراحی و ساخت اینگونه است که هزینههای مشخص دوباره توزیع میشوند که میتوانند به نوبه خود برروی روشهای تهیه تأثیرگذار باشند. تأثیر فناوری بیم (BIM) تنها انتقال هزینهها از لحاظ زمانی میان چرخه حیات ساختمان نیست بلکه همچنین بین ذینفعان پروژه نیز میباشد. بطوریکه هزینه های مشخص از یک ذینفع به ذینفع دیگر انتقال مییابد. از نتایج مصاحبهها روشن گردید که وقتی اطلاعات توسط کسانی که برروی فناوری بیم (BIM) سرمایهگذاری نمودهاند تهیه میشود عملکرد مثبتی برای آن دسته افرادی دارد که این اطلاعات را دریافت نموده و هزینهها را کاهش دادهاند.
نتایج تحلیل شده نشان میدهند که استفاده از فناوری بیم (BIM) در طی طراحی و ساخت، نیازمند تلاشهای پیشینی بیشتر است. درک بهتر تأثیر آن به برنامهریزان در محاسبه ساختار هزینهها و هزینههای مقدماتی پروژه که ممکن است هنوز ساختارهای هزینهای که قبلاً توسط مدل دوبعدی پشتیبانی میشد را دنبال نمایند یاری میرساند. وقتی فناوری بیم (BIM) در ساختار هزینه سنتی بکار میرود مانع از بهرهمندی آن شده و باعث تغییر هزینهها، مدت زمان و تراکم کاری ذینفعان و تأثیر خاص بر طراحان میشود. شواهد نشان میدهند که فناوری بیم (BIM) هم به آن دسته افرادی که از آن برای تهیه اطلاعات استفاده میکنند و هم به آن دسته افراد که از اطلاعات حاصل شده از سامانه فناوری بیم (BIM) استفاده میکنند بهره میرساند. اگرچه این دو مزیت به صورت متفاوتی به دست میآید و این بستگی دارد به اینکه ذینفعان چه کسانی هستند و چه موقع در چرخه حیات ساختمان مشارکت مینمایند.
یافتههای مهم
هزینه هماهنگی و همکاری می تواند در ابتدا گزاف باشد. هرچه تلاش برای همکاری در امر طراحی بیشتر باشد، زمان و هزینههای بیشتری صرف میشود. اگرچه این امر باعث اشتباهات کمتر و دوباره کاری در مرحله ساختوساز میگردد.
هزینه همکاری برای آن دسته افرادی که کمتر از ۵ سال است که از فناوری بیم (BIM) استفاده میکنند بسیار زیاد است. زیرا آنها نسبت به آن دسته افرادی که قابلیتهای خود را به طور مستقل و نه جمعی از طریق استفاده از فناوری بیم (BIM) توسعه بخشیده اند، دارای منحنی آموزشی پر فراز و نشیبی هستند.
برای اینکه ذینفعان بازگشت سرمایه عادلانهای از سرمایهگذاری خود برروی فناوری بیم (BIM) را دریافت دارند نیاز به توزیع دوباره هزینهها دارند. در حال حاضر، مزایا به پیمانکاران و کارفرمایان منتقل میشود.
با توجه به اینکه به واسطه استفاده از فناوری بیم (BIM) هزینههای وارده توسط ذینفعان افزایش مییابد دستمزدها هم افزایش مییابد. وقتی درخواست استفاده از فناوری بیم (BIM) میشود آنان تنها قادرند که این هزینهها را به دستمزدهایشان اضافه کنند.
قابلیت سوددآوری و بازگشت سرمایه کاربرانی که از اطلاعات تهیه شده توسط فناوری بیم (BIM) استفاده میکنند نسبت به افرادی که اطلاعات را در وهله اول تهیه میکنند بیشتر است. برخی ذینفعان که حتی خود از بیم (BIM) استفاده نمیکنند، میتوانند از نظر سرمایه از استفاده دیگران از این فناوری بهرهمند گردند. گاهی آن دسته افرادی که از بیم (BIM) برای منفعت خود استفاده میکنند نسبت به آن دسته افرادی که در محیط دسته جمعی و بصورت همکاری از آن استفاده میکنند میتوانند بهره بیشتری ببرند.
آن دسته افرادی که بیش از پنج سال سابقه استفاده از بیم (BIM) را دارند بهره بیشتری از محیط دسته جمعی و همکاری مبتنی بر بیم (BIM) می برند تا آن دسته افرادی که کمتر از پنج سال سابقه کار با این فناوری را دارند. زمان استفاده از بیم (BIM) نیازمند تغییر اساسی در حجم کاری یعنی قرارگیری کارهای بیشتر در مراحل طراحی فنی و توسعه یافته است.
استفاده از بیم (BIM) بصورت دسته جمعی و یکپارچه به منظور تهیه اقلام قابل تحویل نسبت به استفاده آن به صورت فردی زمان بیشتری میگیرد. توزیع فعلی هزینهها مانع موفقیت عملی فناوری بیم (BIM) است و بدین روی ملاحظات بیشتری باید در ساختارهای هزینهها و تخصیص هزینهها در طول طراحی و ساخت با توجه به تأثیرات این فناوری در طول این مراحل صورت پذیرد.
افرادی که برروی فناوری بیم (BIM) سرمایهگذاری میکنند باید از بهرهای که دیگران از سرمایهگذاری آنان میبرند آگاه باشند تا ارزش واقعی آن را برای سازمان خود درک نمایند. یافتههای این تحقیق براساس فرضیات و تجارب متخصصین این صنعت است. اگرچه تحقیقات بعدی درباره انواع و ابعاد خاص سازمانها و پروژهها ممکن است دقت، پایداری و حتی حقایق بیشتری را آشکار سازد.
بر اثر این مطالعات موردی دادهها، تحلیلها و متریکهای بیشتری در پروژههای دایر با استفاده از بیم (BIM) از طراحی تا ساخت تهیه گردید. این کار فرصتهای تحلیل بیشتری را برای ارائه نتایج بیشتر در رابطه با تأثیرات بیم (BIM) بر هزینهها فراهم میسازد. این امر میتواند به بهرهبرداری و نگهداری نیز تعمیم یابد که خارج از حوزه این تحقیق بوده اما همچنان نقش مهمی را در چرخه حیات ساختمان ایفا میکند. شواهد موجود در نتایج مصاحبه با کافرمایان نشانگر آن است که بازگشت سرمایه بیشتری به واسطه فناوری بیم (BIM) در طول فاز بهرهبرداری وجود خواهد داشت.
فناوری بیم (BIM) به عنوان روند بهینهسازی روش هنوز هم نسبتاً جدید است. همانطور که در این تحقیق آمده است تأثیر آن بر توزیع هزینهها میتواند به نسبت تجربه سازمانها متفاوت باشد. هیچ راهی وجود ندارد که تمام پتانسیل بیم (BIM) آزمایش شود مگر اینکه تمامی گروهها در یک سطح از رشد و استعداد قرار داشته باشند. در حال حاضر، بخصوص پیادهسازی و پذیرش بیم (BIM) و پی بردن به چگونگی تأثیر آن بر کسانی که با هم همکاری میکنند امری مهم است. همانطور که در مقدمه ذکر شد، دستور سال ۲۰۱۶ کشور بریتانیا مبنی بر اجباری بودن استفاده از فناوری بیم (BIM) تنها مستلزم استفاده از آن نبود بلکه استفاده گروهی آن را ایجاب مینمود.
[۱] Return on Investment
[۲] موسسه سلطنتی معماری بریتانیا (RIBA) برنامه کاری برای بکارگیری فناوری بیم (BIM) وضع کرده است
[۳] The Project Management Institute’s (PMI) Project Management Body of Knowledge
[۴] Likert scale
[۵] Design-Build procurement methods
[۶] Private Financed Initiative
[۷] BIM Mature
[۸] Coefficient of determination, R2 or r2
[۹] front-loading
منبع : http://www.bimananews.ir
بدون دیدگاه